آفففرین پیسر خوووب
سلام جیگر مامان الان گرفتی خوابیدی از ساعت 7ونیم ظهر رفتیم خونه مادرجون تارا و ترنم اومده بودن تو کلی کیف کردی از دیدنشون بغلشون کردی بوسیدی بعد هم آوردمت خونه خسته بودی یه بار بیدار شدی ازم شیر خواستی ، بهت دادم قشنگم دیروز هم با بابایی رفتیم آتلیه ترافیک ساعت 7 رفتیم تاااااااا 10 شب اومدیم از بس تو شیرین زبونی عمو احمد میگفت تا حالا بچه خوبی مث تو ندیده هر فلشی که دوربین میزد با داد تشویقش میکردی و دست میزدی براش خیلی ذوق میکردی بعد هم رفتیم برای انتخاب عکس به همه سلام میگفتی و حالشوونو میپرسیدی با پوغونات (پرتغال) توپ بازی میکردی هرکی هرچی بهت میده سریع میگی :دست ... ...
نویسنده :
مادر
23:38